نماد گرایی در معماری
09
دی

نماد گرایی در معماری

نماد گرایی در معماری

نمادگرایی چیست؟

نَمادگرایی یا سَمبولیسم یکی از مکاتب ادبی و هنری است.‌ این مکتب در پایان سده نوزدهم به وجود آمد. شارل بودلر پیشگام این راه شد. در میان کسانی که از بودلر الهام گرفتند و با اثرهای خود زمینه را برای پیدایش نمادگرایی آماده ساختند پل ورلن، آرتور رمبو و استفان مالارمه از همه مشهورتر هستند. باید توجه داشت که هرکدام از آن‌ها سبک ویژه‌ای داشتند. نمادگرایی پیش از آن که یک مکتب به حساب بیاید، یک مفهوم یا فلسفه است. بشر از ابتدای شکل‌گیری تمدن‌ها و آغاز شاعری تمایل داشته حرف‌هایش را در قالب نمادها و نشانه‌ها به زبان آورد و اشیای دور و برش را تجسم مفاهیمی عمیق‌تر از آنچه به چشم می‌آید، نشان دهد. همان‌طور که مصریان باستان گل‌های اسیریس را نماد مرگ می‌دانستند، هندیان گل نیلوفر را نشانه تاج خداوند می‌نامیدند، بابلی‌ها مار را نماد جاودانگی به حساب می‌آوردند و خورشید را نشانه بخشندگی و زندگی. اما به هرحال سمبولیسم یک مکتب فکری هم هست. در اواخر قرن نوزدهم شاعران فرانسوی که از زبان خشک نویسندگان واقع‌گرا به ستوه آمده بودند، مکتب نمادگرایی را بنیان نهادند. آن‌ها عقیده داشتند: اثر هنری باید تا حد ممکن از بیان مستقیم مفاهیم فرار کند و به نمادها و نشانه‌ها پناه آورد. نمادها و نشانه‌ها، خواننده را در کشف راز و رمزهای اثر به تحرک درمی‌آورد و او را از قالب یک شاگرد حرف گوش کن بیرون می‌آورد.

 

قبل از خواندن این مقاله توصیه می شود مقالات زیر را نیز مطالعه کنید:

 

 

نماد گرایی در معماری

عینیت بخشیدن به فرهنگ از طریق نماد

یکی از ساز و کارهای درونی فرهنگ، فرایند عینیت بخشیدن است. یعنی یک امر فرهنگی را که جنبهی ذهنی و روانی دارد بیرونی کنیم. هر علامت مشخصی که بین دسته‌ای از انسان ها دارای قراردادی مفهومی باشد و به منظور پیشرفت امور انسانی و نیل به یک مقصود به کار گرفته شود یک نماد را تعریف میکند‌. پس  در نمادها، نوعی رمزوارگی وجود دارد‌. واضح است فهمیدن معنای این رمزها در جامعه و بین تمامی انسان‌ها عمومیت ندارد‌. نمادها ممکن است شخصی و یا عمومی باشند. یعنی دارای تنوع و گستره کاربردی فراوانی هستند و به سادگی تمامی زندگی بشر را تحت تأثیر قرار می‌دهند. از نظر اندیشمندان مفهوم نماد در شرح و  تعریف  فرهنگ جایگاهی بنیادین دارد. اصولاً قابلیت نمادسازی و وجود نمادهایی که گویای معانی جاری در حیات اجتماعی انسان  هستند، وجه ممیزه‌ انسان و حیوانات است.

 

اهمیت وجود نماد و نمادگرایی

اگر فرهنگ را به مثابه نظام معانی نمادین در نظر بگیریم، هر ایده، اگر نماد نداشته باشد، وجود ندارد. همه ی فرهنگ ها ساز و کارهایی ایجاد میکنند که این مفاهیم انتزاعی، عینی بشوند. مثلاً هدیه رابطهی دوستی را عینیت میبخشد، نوازش کردن، رابطهی مادر و فرزندی را، صلیب مسیح را، نور در اسلام خداوند را و … ما در فضایی همدیگر را تعریف میکنیم که نمادها در آن قرار دارند. تمامی نمادها در یک شرایط و زمینه اجتماعی، تاریخی مشخص خلق می‌شوند، پس هر شکل نمادین مخلوق یک شرایط یا زمینه تاریخی معین است و نمادها نیز به بازتولید و تجدید ساختار شرایط اجتماعی، تاریخی می‌پردازند و هویتی نو برای جامعه به وجود می‌آورند.

 

معماری، نمادی از فرهنگ

معماری و فرهنگ واژههایی آشنا برای همهاند. این دو را بسیار شنیدهایم؛ ولی معنای دقیقشان را شاید ندانیم و بویژه رابطه بین این دو را. معماری، فعالیتی هنری، علمی است برای آفرینش فضا و تغییر و سامان دادن آن.

معماری، تبلوری است از فرهنگ یک جامعه در گذر زمان و آینه ای است روشن از شرایط جامعه در ادوار مختلف. معماری غیر از ساختن یک بنا یا بنّایی آن است، بلکه چگونه ساختن آن است؛ ربطی هم به مصالح ساختمانی ندارد؛ اما به این ربط دارد که خانه یا شهر را چگونه بسازیم تا نیازهای انسانی و غیر مادی ما را برطرف سازد …

 

گفتار در معماری

همه جوامع از گفتار به عنوان وسیله انتقال مفهوم استفاده می‌کنند اما بدیهی است شیوه‌های دیگری نیز برای انتقال دادن یا بیان کردن و ارائه نمودن وجود دارند. از دانش نماد ‌شناسی به سواد بصری تعبیر می‌شود. معماری هم به دلیل ماهیت بصری بودنش‌، مهم‌ترین و پرمحتواترین نمادهای فرهنگ بشری را شکل می‌دهد. شاهکارهای معماری مانند طاق بیستون‌، تخت جمشید‌، کلوسئوم، مساجد جامع‌، کلیساها و… علاوه بر زیبای ‌های تناسبی، حاوی تم‌های فرهنگی، عقیدتی هستند. بنابراین معماری مانند یک کالبد مادی می‌تواند برای تولید معنی مورد استفاده قرار گیرد.

به عبارتی دیگر معماری نمود رمزهای اندیشه انسان است. این وجه از معماری نباید به علت کارکردگرایی آن مورد مداقه قرار گیرد‌ چون در این صورت معماری تا حد بنایی، تنزل ارزش پیدا می‌کند. تحلیل نظام های نشانه ‌شناسی با موضوع معانی فرهنگ غیر کلامی (از جمله معماری (حوزه مطالعه مجذوب کننده‌ای برای جامعه ‌شناسی و انسان ‌شناسی می‌گشاید. تحلیل نشانه ‌شناختی می‌تواند در مقایسه یک فرهنگ با فرهنگ دیگر سودمند باشد. با دانستن اینکه معانی فرهنگی نمادین هستند، با این روش تحلیل می‌توان شیوه‌های ساخت فرهنگ‌های گوناگون را با یکدیگر مقایسه کرد‌. مثلاً ساختمان های شهری صرفاً مکانی نیستند که مردم در آنجا کار و زندگی می‌کنند. آن ها اغلب خصلتی نمادین دارند. اغلب در شهرهای اسلامی عبادتگاه اصلی بر روی زمین بلندی در مرکز شهر یا نزدیک به آن قرار داشت که نشانهای است از نفوذ بسیار نیرومندی که مذهب بر زندگی مردم دارد.

تفاوت های فرهنگ مادی وسیله اصلی طبقه ‌بندی انواع مختلف جوامع را در تاریخ فراهم می‌کند‌. زیرا چگونگی سازمان یافتن مردم برای تامین نیازهای اساسی خود اکثر جنبه‌های دیگر فرهنگشان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. تمامی فرهنگ‌ها بدنهای بی‌همتا و غیر قابل جایگزین از ازرش ها هستند‌. در عین حال سنت ها و اشکال بیانی مردم، مؤثرترین ابزار حضور آنها در عرصه جهان است‌. معماری به عنوان بزرگ‌ترین میراث فرهنگی بشر، هنری بصری است که ترکیبی از علم و احساس است و حاصل نگرش انسان به هویت خود است. در معماری انسان خود را مانند یک محصول تعریف می‌کند که در لوای آن درکی فلسفی نهفته است. همچنین معماری به عنوان یک نماد با گستره معنایی فراوان مانند یک متن قابل تأویل و تفسیر می‌باشد‌. امروزه مفاهیمی چون نماد‌گرایی‌، هرمونوتیک و همچنین نقد اندیشهها و روشهای علمی برخاسته از عصر روشنگری همراه با پست مدرنیسم و نحله‌های جدید فکری متولد شده در آن شناخته می‌شوند‌. اگر بپذیریم که معماری نیز تمامی ویژگی های نمادهای ساخته شده توسط بشر را داراست‌، جایگاه رفیع هویت ‌سازی معماری آشکار می‌گردد‌. تصور نمودن یک زبان به معنای تصور نمودن یک شکل زندگی است‌. آنچه که به یک بازی زبانی تعلق دارد فرهنگی تام و تمام است. هانس گئورگ گادامر سلوک فلسفی مبسوطی در خصوص نقش زیباشناختی و سهم ساختاری آن که منتج به شکلی از معرفت می‌گردد ارائه نموده است‌. آکویناس می‌گفت‌: کاربرد ارزشمند بنا، بدون حضور هنر نمی‌تواند وجود داشته باشد. این امر در مورد هر وضعیتی از بنا هر چقدر طرح آن ساده و ضعیف باشد، صادق است.

 

معماری، تجسم ارزش های انسانی

معماری تجسم ارزش‌هایی است که پیش از آنکه توسط یک فرهنگ در تمامی سطوح آگاهیش (‌آگاهی دینی‌، سیاسی‌ و اقتصادی‌) تحقق یابند در معماری به عنوان کالبدی فیزیکی خود را نمایان میسازند. معماری وارد کننده یک نظام وانمایی در زندگانی است که مجسم سازنده وقایع و موقعیتهای مرتبط به گونه‌ای است که این وقایع بتوانند به صورتی معقول و فهم‌پذیر به تشخیص درآیند‌. این سهم و نقش، ایمایی است، یعنی همان کاربرد وانمایی‌. لودویگ ویتگنشتاین می‌نویسد: معماری چیزی را جاودانه و شکوهمند می‌سازد. از اینرو آنجا که چیزی برای بزرگداشت و تکریم وجود ندارد معماری هم نمی‌تواند وجود داشته باشد.

 

مفاهیم بنیادی و نمادگرایی در معماری

معماری به عنوان یک نماد با رمزوارگی غنی و سرشار از معانی خود معمولاً با فرهنگ گرایی و تاریخ‌گرایی پیوند خورده است و ناخود آگاه انسان را تحت تأثیر قرار می‌دهد. از آنجا که زیبایی از ارکان معماری است و فطرت آدمی با تمایلات زیبایی‌ گرایانه آمیخته است لذا روان آدمی مؤثر از زیبایی‌های معماری است‌. به علاوه در حضور‌های مکرر انسان در فضای معماری، یادواره‌ها و خاطرات در ذهن وی شکل می‌گیرند‌. خانه های کودکی حاوی خاطراتی شیرین و ماندگارند به همین دلیل یاد کردن از این خانه های قدیمی و فرسوده حتی در دوران پیری نیز لذت بخش هستند‌. بشر نمی‌تواند نسبت به علامتهایی که ساختمان‌ها برای او تعریف می‌کنند بی‌تفاوت باشد بنابراین ناخواسته از این کنش‌های محیطی اثر می‌پذیرد و به مثابه یک منبع‌، پیوسته هویت خود را از آن ها کسب می‌کند و یا هویت خود را با آنها وفق می‌دهد و خود را از طرق مکانی که در آن متولد شده‌ و کار یا زندگی می‌کند، تعریف می‌نماید‌. داراب دیبا مفاهیم بنیادی معماری ایران را اینگونه توصیف می کند:

  • درون گرایی: وجود فضا در باطن و پوسته ظاهری، پوشش مجازی است
  • مرکزیت: سیر تحول عناصر پراکنده(کثرتها) به وحدت مرکزی
  • انعکاس: خط عمودی در فضاهای باز به طرف آسمان و انعکاس به عنوان نتیجه بصری
  • پیوند معماری با طبیعت: سلسله مراتب و مفصلها در عبور از فضاهای باز، نیمه باز، و بسته
  • هندسه: جدایی ناپذیری هنر(حس) و علم (عقل)
  • شفافیت و تداوم: نقطه مقابل مفهوم فضای بسته و تمام شده.
  • راز و ابهام: احساس عظمت معنوی در کمال سادگی و خلوص
  • تعادل موزون، توازن احساس: تعادل موزون بین ساختمان ها و محیط طبیعی
  • چشم دل: درک معنای باطن همراه با معنای ظاهری و حسی

معماری یک اتفاق چند‌نظمی (Multi discipline) است. زمانی سه رکن برای معماری قائل بودند. زیبایی، ایستایی و کارکرد. این سه رکن هنوز هم میتواند قابل قبول باشد. معماری ماهیتا امری چند‌منظومه یا چند‌وجهی است. معماری جامع‌ترین عامل منعکس‌کننده فرهنگ یک جامعه است. در معماری سنتی تزئینات فضای داخلی با سایر عناصر دیگر ساختمان مثل حجم بیرونی، سازه و … در هم تنیده است و نمی‌توان آن‌ها را از هم جدا کرد. انسان در جامعه پس از مدرن، انسانی کثرت‌گرا و ماجراجو است. او می‌خواهد زندگی را با تحولات معنی ببخشد. تعریف زندگی برای او با یک انسان سنتی متفاوت است. نتیجه عمر انسان سنتی آثاری است که بر جای گذاشته درصورتی که تعریف زندگی از دید انسان امروزی ماجراهایی است که در مسیر زندگیش اتفاق می‌افتد. ساختمان های فرهنگی و هنری جزو آن دسته از ساختمان های عمومی هستند که نه در ایران بلکه در همه دنیا به‌عنوان الگوی محدوده شهری و شاخص معماری دوره محسوب می‌شوند. همین دو تفاوت است که معماری این فضاها را از ساختمان‌های دیگر شهر متمایز می‌کند و در برنامه‌ریزی، طرح و احداث آن ها باید ظرافت ویژه‌ای به کار برد.

هر ساختمانی بنا به ابعاد زمین، موقعیت قرار‌گیری و کاربری به پیش‌بینی مناسب برای رفت‌وآمد مردم نیاز دارد. به همین دلیل مراکز فرهنگی با عملکرد کلان محله (و بالاتر) ضروری است که در نزدیکی مسیرهای اصلی رفت ‌و آمد (ایستگاه‌های مترو و اتوبوس) قرار گیرند، از طرف دیگر براساس استانداردها، تأمین پارکینگ این مجموعه‌ها جزو ضروریات است. نگاه مدیریت شهری و طرح ساختاری توسعه و ساماندهی فضاهای فرهنگی به شهرها نگاه بهینه‌ای است و نیازهای شهرها براساس موقعیت بومی و استانداردهای بین‌المللی سنجیده میشود.

توجه کلان‌نگر به موضوعات فرهنگی در شهرها و توسعه فضاها به جریان اقتصاد و اقتصاد فرهنگی شهرها نیز یاری می‌رساند. اگر سال‌ها پیش صرفاً سالن سینما و بوفه داخل آن برای صاحبان سینما بازده مناسب اقتصادی داشت اکنون (نه در ایران بلکه در تمام دنیا از حدود دهه ۷۰ اتفاقی مشابه روی داده است) بسیاری از پارامترهای تعیین‌کننده آن اقتصاد تغییر کرده یا حتی به‌طور کلی حذف شده است.

 

نمادگرایی طبیعی در معماری

معماری و طبیعت همواره با یکدیگر در ارتباط بوده‌اند. از دوران باستان، انسان‌ها از عناصر طبیعی در طراحی و ساخت بناها استفاده می‌کرده‌اند. این عناصر طبیعی، علاوه بر جنبه‌های کاربردی، دارای ارزش‌های نمادین نیز هستند. نمادگرایی طبیعی در معماری، به معنای استفاده از عناصر و اشکال طبیعی برای بیان مفاهیم و معانی خاص است. این نمادها، می‌توانند از جهان طبیعی برداشت شده باشند، یا اینکه به صورت انتزاعی و مجرد به کار گرفته شوند. عناصر طبیعی مختلفی در معماری کاربرد نمادین دارند. برخی از مهم‌ترین این عناصر عبارتند از:

  • درختان: درختان، نماد زندگی، رشد، باروری و صلح هستند. در بسیاری از فرهنگ‌ها، درختان به عنوان نماد خدایان و موجودات مقدس نیز شناخته می‌شوند.
  • آب: آب، نماد زندگی، پاکی، رستگاری و ابدیت است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، آب به عنوان نماد الهه‌ها و موجودات مقدس نیز شناخته می‌شود.
  • آسمان: آسمان، نماد عظمت، قدرت، جاودانگی و خدا است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، آسمان به عنوان نماد خدایان و موجودات مقدس نیز شناخته می‌شود.
  • خورشید: خورشید، نماد زندگی، نور، گرما، قدرت و خدا است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، خورشید به عنوان نماد خدایان و موجودات مقدس نیز شناخته می‌شود.
  • ماه: ماه، نماد زنانگی، باروری، راز و ناشناخته است. در بسیاری از فرهنگ‌ها، ماه به عنوان نماد الهه‌ها و موجودات مقدس نیز شناخته می‌شود.

 

تاریخچه نمادگرایی طبیعی در معماری

نمادگرایی طبیعی در معماری، از دوران باستان وجود داشته است. برخی از قدیمی‌ترین نمونه‌های این نمادها، در بناهای مصر باستان دیده می‌شود. برای مثال، اهرام مصر، نماد کوه‌های مقدس و جایگاه خدایان هستند. در دوران یونان و روم باستان نیز، نمادگرایی طبیعی در معماری کاربرد گسترده‌ای داشت. برای مثال، در معماری یونان، درختان نخل، نماد پیروزی و شکوه بودند. در معماری روم، آبشارها، نماد ابدیت و جاودانگی بودند. در دوران قرون وسطی، نمادگرایی طبیعی در معماری، تحت تأثیر مذهب قرار گرفت. برای مثال، در معماری کلیساهای قرون وسطی، درختان، نماد زندگی جاودان و آب، نماد پاکی و رستگاری بودند.

نماد گرایی در معماری

در دوران رنسانس، نمادگرایی طبیعی در معماری، احیا شد. در این دوران، هنرمندان و معماران رنسانس، از عناصر طبیعی برای بیان مفاهیم انسانی و زیبایی‌شناختی نیز استفاده می‌کردند. در دوران مدرن، نمادگرایی طبیعی در معماری، به صورت انتزاعی و مجرد نیز مورد استفاده قرار گرفت. برای مثال، در معماری مدرن، فرم‌های منحنی و انحنادار، نماد طبیعت و ارگانیسم‌های زنده هستند.

 

کاربرد نمادگرایی طبیعی در معماری امروزی

نمادگرایی طبیعی، همچنان در معماری امروزی کاربرد دارد. معماران مدرن و معاصر، از عناصر طبیعی برای ایجاد بناهایی زیبا، هماهنگ با طبیعت و دارای معنا و مفهوم استفاده می‌کنند.
برخی از نمونه‌های معاصر از کاربرد نمادگرایی طبیعی در معماری عبارتند از:

  • کلیسای سنت پیتر در رم، ایتالیا: این کلیسای بزرگ، با استفاده از عناصر طبیعی مانند درختان، آبشارها و مجسمه‌های حیوانات، به یک اثر هنری نمادین تبدیل شده است.
  • موزه لوور در پاریس، فرانسه: این موزه، با استفاده از سقف شیشه‌ای بزرگ خود، نور طبیعی را به داخل ساختمان هدایت می‌کند. این طراحی، نمادی از ارتباط بین انسان و طبیعت است.
  • مرکز فرهنگی گوگنهایم در بیلبائو، اسپانیا: این مرکز فرهنگی، با استفاده از فرم‌های منحنی و انحنادار خود، نمادی از طبیعت و ارگانیسم‌های زنده است.

نمادگرایی طبیعی، یکی از راه‌های ایجاد ارتباط بین انسان و طبیعت است. این نمادها، می‌توانند به انسان کمک کنند تا معنا و مفهومی عمیق‌تر را در بناهای معماری ببینند.

 

 

برای مشاوره ی رایگان می توانید با شماره های ۰۹۱۲۲۴۶۰۰۸۹ | ۰۹۱۲۱۴۷۱۸۴۷ به طور مستقیم تماس بگیرید.

نظرات خود را در ارتباط با این مقاله ما بنویسید.

موفق باشید.

برای امتیاز به این نوشته کلیک کنید!
[کل: ۱ میانگین: ۵]