رویکرد فرم و محتوا در طراحی معماری
رویکرد فرم و محتوا در طراحی معماری
همواره دو عامل محتوا و فرم در عالم هنر و معماری حضور داشته است. با توجه به تکثر آرا در این خصوص این پرسش مطرح میشود که نسبت بین این دو چگونه میتواند باشد و در این پژوهش با بررسی این موضوع دیده شده است که در سنت، محتوا و فرم هر دو مهم بود اما این محتوا است که عامل ایجاد فرم است. اینکه چه چیزی آفریده میشود و محتوای آن مهم بود و طرز نمایاندن آن نیز از اهمیت بالایی برخوردار است. از این طریق الگوهایی براساس مبانی موجود خلق شده است. با ورود در دوران مدرن، انواع مختلفی از نسبتهای بین فرم و محتوا به وجود آمد. این طیف از توجه به صرف به شکل در آثار راب کرایر با توجه به محتوا و رسیدن به یک نظریه محتوایی در نظریه آفرینش معماری جان لنگ متنوع است، گفتهی فرضیه این تحقیق این است که محتوا در هر دو را نیز با صورتی جدید عرضه میشود که طیف گستردهای را میتواند شامل شود.
قبل از خواندن این نوشته توصیه میشود نوشتههای زیر را نیز مطالعه کنید:
رویکرد فرم و محتوا در طراحی معماری
فرم و خلق فضا در معماری
فرم را میتوان زبان فضا دانست؛ چرا که آنچه را معماران در فضا میخواهند بیان کنند را با توجه به فرم بیان میکنند به همین دلیل فرم دارای اهمیت ویژهای در آفرینش فضا است. اهمیت فرم را میتوان در دوره معاصر جست وجو کرد یا به نوعی از زمان جدایی دو هنر نقاشی و مجسمه سازی از معماری، معماران برای ایجاد نوعی استقلال، به فرم اهمیت دادند، اما این موضوع گویا بر این نیست که فرم در معماری گذشته دارای اهمیت نبوده در واقع دنیای درونی و خاص هر فرد تا ابراز نگردیده از طرف مخاطبان مورد نقد قرار نمیگیرد.
این ابراز را میتوان در معماری، تحت عنوان فرم بیان داشت که اتصالی درونی را بین ناظر و فضا به وجود میآورد در واقع میتوان فرم را زبانی یا واسطی برای انتقال مفهوم فضا به انسان بیان کرد که به عنوان ابزاری کارآمد در اختیار طراحان و معماران قرار دارد.
ویژگی اصلی هر معماری را میتوان تولید فضا برای زندگی تعریف کرد و مسلما درک هر فضا با توجه به تفکرات فرهنگی و اعتقادی هر منطقه، متفاوت است که در واقع این فضاها را فرمهایی تشکیل میدهند که بتوان آنها را مکان نامید تا از طریق مکان به درک فضا نائل آیند. در واقع پیدایش فرم در معماری را میتوان در رابطه مستقیم فرهنگ و اعتقاد مردم دانست که تحت اشکال، جهت، رنگ و جنسیت خاصی تعریف میگردد که با کمک این چهار عامل، موفق به نمود فضا در بعد فیزیکی و کلید ورود به فرهنگی است که این فضا را تولید میکنند.
فرم در معماری چیست؟
در واقع فرم را میتوان نمود فیزیکی تفکرات و سنت انسانهایی دانست که به تولید فضا اقدام نمودهاند پس با درک درست از فرم تولید شده میتوان به درک صحیح فضا نزدیک شد. در زیباشناختی فرم یا صورت تظاهر حسی و واضح یک شی است و این بیانی است که خود را در معرض قضاوت قرار میدهد.
بر این اساس شکل پردازی صوری با توجه به فرم، وابسته به عوامل گوناگون است. به عنوان مثال فرم یک گشودگی در یک دیوار بایستی تابع جنس و ساخت دیوار نیز باشد؛ گشودگی در یک دیوار آجری احتیاج به قوس دارد. در حالی که در دیواری از فولاد و شیشه گشودگی زاویه دارد مناسبتر به نظر میرسد. فرم یا صورت متأثر از محتوا است.
فرمهای بی قاعده در معماری
یک فرم بی قاعده، یک فرم فاقد ساختار است. این فرم قابل پیش بینی نیست وبه این دلیل بدیع است. اما به دلیل این که هر پیام بدیعی نیز بایستی در ارتباط با پیامهای قبلی باشد و اگر این طور نباشد برای ما قابل درک نیست، ما فرمهای بی قاعده را براساس قانون تجربه در ارتباط با فرمهای نظیرش که برای ما شناخته شده هستند میبینیم یا به عبارت دیگر تصویری را در ذهن ما تداعی میکنند.
فرمهای بی قاعده بیننده را وادار به خیال پردازی میکند هر چه فرم عرضه شده به بیننده غیر عادیتر باشد، بیننده بیشتر در دنیای خاطراتش به دنبال چیزی میگردد که با این فرم غیر عادی قابل قیاس باشد. فرمهای با قاعده به ما مجال ساده کردن میدهند ولی فرمهای آزاد قابل ساده کردن نیستند بلکه محتاج تداعی هستند.
فرمهای با قاعده در معماری
فرمهای باقاعده دارای اطلاعات معنایی بیشتری بوده ولی فرمهای بی قاعده دارای اطلاعات زیبا شناختی بیشتر. فرم مفهومی است ذهنی وبرای اینکه بتواند وجود داشته باشد احتیاج به چیزی است که بتواند ان فرم را نشان دهد. وقتی صحبت از انواع فرم میکنیم بایستی از خود بپرسیم فرم چگونه قابل شناسایی است. فضا چیزی سه بعدی و طبیعتا شکل آن نیز سه بعدی است. عناصر تعیین کننده فضا لااقل از نظر احساسی معمولاً سطوح دو بعدی هستند که به نوبه خود عناصر تعیین کننده آنها خطوط هستند.
فرمهای با قاعده در معماری تابع قوانین هندسی هستند. پیام این فرمها دارای اضافه گویی است. چراکه قابلیت پیش بینی در آنها زیاد است. ذهن میتواند با اطلاعات بسیار کمی این فرمها را تکمیل وبازسازی کند. فرمهای باقاعده دارای استخوان بندی یا ساختار هستند، قواعد فرمها رابطه بین تک تک اجزا هر فرم را مشخص کردهاند. ادرات شکل یا جستجوی ساختار که میتواند مثلا یک محور تقارن یا طولهای متشابه اضلاع یا زوایا یا کانونها و… باشد، آغاز میشود.
فرم در معماری
ساختار به ندرت بر خطوط تشکیل دهنده شکل منطبق است واغلب بالا فاصله قابل تشخیص نیست چرا که اغلب فاقد نقاط و خطوط است و در فرایند ادراک شکل ساختار میتواند از تمامی خطوط تشکیل دهنده شکل مهمتر باشد.
برای مشاورهی رایگان میتوانید با شمارههای ۰۹۱۲۲۴۶۰۰۸۹ | ۰۹۱۲۱۴۷۱۸۴۷ به طور مستقیم تماس بگیرید.
نظرات خود را در ارتباط با این نوشته ما بنویسید.
با آرزوی بهترینها.
۰ دیدگاه