علم در معماری و نظریه‌ی فرانک گهری
07
بهمن

علم در معماری و نظریه‌ی فرانک گهری

علم در معماری و نظریه‌ی فرانک گهری

رویکرد علم در معماری یکی از مباحثی است که ما در این نوشته به توضیح مفصل آن می‌پردازیم. اگر سال‌های ۱۷۵۰ میلادی دنیا در افسون انقلاب صنعتی فرو رفت یا در قرن نوزده میلادی انقلاب تکنولوژی را تجربه کرد، نیمه دوم قرن بیستم میلادی انقلاب اطلاعات، دنیای معاصر را درنوردید. ورود کامپیوترها به عرصه زندگی حوزه‌‌های گوناگون و از جمله معماری و گرایش‌های مختلف آن مانند طراحی داخلی ساختمان و طراحی داخلی منزل را به شدت دچار تغییر کرد و به کارگیری ابزار کامپیوتر موجب پدیدار شدن معماری مجازی و به یک معنی معماری دیجیتالی به معنای باز نمایی الکترونیکی طراحی و معماری شد.

 

علم در معماری و نظریه‌ی فرانک گهری

چارلز جنکز

چارلز جنکز، به عنوان کسی که بیش‌ترین تاثیر را در وارد کردن نظریات علم جدید در عرصه معماری داشته، معتقد است معماری باید معلول شود، معلول دیدگاه انسان از خودش و هم‌چنین از جهان پیرامون خودش، معماری امروز باید معلول شرایط روز دنیا و شرایط کنونی است، معلول علم و دانش و تکنولوژی و فلسفه امروزه، باید از گذشته و فلسفه‌های آن کمی دور شود.

به عقیده چارلز جنکز برای بررسی علم در معماری، اگر در دنیایی که در آن سنت پایدار است، فرم تابع سنت و در جهانی که در آن مدرن و مدرنیته پایدار است، فرم تابع عملکرد بوده است، در جهان کنونی فرم تابع باید دیدگاه جهانی شود. جنکز در الگو واره‌ی جدید معماری بیان کرده است که می‌توان با بررسی دقیق‌تر شروع تغییری تازه و موضعی را در سبک‌های معماری تشخیص داد که با دگرگونی‌های ژرف جاری در حیطه علوم و زمان مرتبط است و به اعتقاد من در تمام حیطه‌های زیستی دیگر هم نفوذ خواهد کرد.

 

بررسی

علوم پیچیده جدید، فراکتال‌ها، دینامیک غیرخطی، کیهان شناسی علمی روز و سیستم خود – تنظیم موجب دگرگونی چشم‌ اندازهای علم در معماری شده است. ما از نگرش مکانیکی جهان به سمت نگرش خود – تنظیمی در تمام سطح‌ها، از اتم به کهکشان گذار کرده‌‌ایم.

نگرش این جهان نو که در پرتوی کامپیوتر نمودی روشن یافته است، همسو و هم‌ جهت با دگرگونی‌هایی است که اکنون در معماری رخ داده‌اند. مسئله عمده مورد توجه چارلز جنکز در یکی از کتاب‌هایش با نام پرش کیهانی، گذر کردن از جهان مکانیکی نیوتنی و حرکتی سودمند به سوی مکانیک نسبیتی انیشتین و هم‌چنین اصل مهم عدم قطعیت هایزنبرگ است. عدم قطعیت از مباحث کلیدی در اندیشه هنرمندان پست‌ مدرن است.

استفاده از کامپیوتر و نرم افزارهای پیچیده باعث ایجاد انقلاب فرمی در معماری شد. نرم‌‌افزارهای به کار گرفته شده به راحتی می‌توانستند هندسه‌های پیچیده را تحلیل کنند و فرم‌هایی بدیع به وجود آورند. استفاده از خم‌ها و سطح‌های توپولوژیک برای معماران کاری آسان شد و از این رو تنوع فرم‌های دینامیکی که پیش تر در طراحی صنعتی آن هم از نوع پیچیده‌اش مانند طراحی خودرو ساختمان و… مورد استفاده بود، در معماری نیز رایج شد. ساختمان‌های فرانک گهری بی‌مکان هستند و همچون فیلم‌های هالیوودی متعلق به تمام دنیا هستند.

فرانک گهری

او در سال ۱۹۲۹ میلادی در خانواده‌ای یهودی در شهر تورنتوی کانادا به دنیا آمد و سپس در سال ۱۹۴۷ میلادی به همراه خانواده‌‌اش به لس‌ آنجلس مهاجرت کرد و در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی به تحصیل در رشته معماری پرداخت. در سال ۱۹۵۶ میلادی در دانشگاه هاروارد تحصیلاتش را در رشته برنامه ریزی شهری ادامه داد.

به‌طور کلی در کارهای گهری یک گرایش مجسمه‌ سازانه را می‌‌توان مشاهده کرد که در توسعه خانه همسرش در سال ۱۹۸۷ میلادی که با انتقادهای بسیاری نیز روبرو شد، تا موفق‌ترین کارش که موزه هن‌های معاصر بیلبائو بود. آثاری که گهری از خود به جای گذاشته است، به طور کلی نتیجه یک روند طولانی تلاش و طراحی مداوم است که با استفاده از اسکیس‌ها و طراحی‌های متنوع و متعدد، استفاده کردن از مدل‌ها و نرم افزار‌های کاپیوتری و آماده کردن ماکت‌های بزرگ حاصل شده است. اسکیس‌ها، طراحی‌ها و هم‌چنین نمودار‌های اولیه‌ای که تهیه شده‌اند، به مدل‌های فیزیکی با مقیاس‌های متفاوت تبدیل ده و این مدل‌ها در نهایت به ساخت ماکت‌های کامل و بزرگ می‌‌انجامد.

 

 

برای مشاوره‌ی رایگان می‌توانید با شماره‌های ۰۹۱۲۲۴۶۰۰۸۹ | ۰۹۱۲۱۴۷۱۸۴۷ به طور مستقیم تماس بگیرید.

نظرات خود را در ارتباط با این نوشته برای ما بنویسید.

با آرزوی بهترین‌ها.